جایگاه و رسالت تشکل هاى دانشجویى از دیدگاه رهبر انقلاب
در این مطلب، گزیده ای از رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب درباره جایگاه و رسالت تشکل های دانشجویی که در طول سالهاى 83ـ68 در جمع دانشگاهیان و مسوولین فرهنگی کشور بیان فرمودند ارایه می گردد.
طرح مسأله و ضروت بحث
امروز، هیچ کس نمى تواند انکار کند که فورى ترین هدف دشمنان جمهورى اسلامى، تسخیر پایگاه هاى فرهنگى کشور بهویژه دانشگاه است، آنان درصددند بدین وسیله، باورهاى اسلامى و انقلابى را که اصلى ترین عامل ایستادگى ملت ایران در برابر نظام سلطه استکبارى است، از ذهن ها و دل ها بزدایند و باورهاى سلطه پذیرى و فرودستى در برابر غرب را به جاى آن بنشانند،تلاش آشکار از سوى واسطه ها و دست نشاندگان امپراتورى هاى زر و زور، در بسیارى از عرصه هاى فرهنگى براى تردید افکنى در مبانى اسلام و انقلاب، امروز افراد دیرباور را نیز به دغدغه افکنده است، و کسانى که دیروز هشدار در برابر شبیخون فرهنگى را جدى نمى گرفتند، امروز آن را به چشم خود مى بینند. بى شک نخستین آماج این شبیخون، جوانان اند، به ویژه آنان که در جاده دانش و فرزانگى قدم بر مى دارند و آینده فرهنگى و سیاسى کشور در دست آن ها است.
درست است که دشمن به رغم تلاش و هزینه فراوان، نتوانسته است به محصول مورد نظر خود دست یابد، ولى به روشنى مى دانیم که مهم ترین پاسخ کوبنده بدخواهان، معرفت و ایمان روشن بینانه و قدرت تحلیل سیاسى است، و این ها همان است که تشکل هاى دانشجویى شایسته همت گماشتن و پرداختن به آن مى باشند.
در این نوشتار، جهت آشنایی بیشتر دانشجویان و اساتید متعهد با جایگاه و رسالت تشکل های دانشجویی، گزیده رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره که در طول سالهاى 83ـ68 در جمع دانشگاهیان و مسوولین فرهنگی کشور بیان فرمودند ارایه می گردد.
ویژگى هایى که اگر در تشکل هاى دانشجویى فراهم آید، آن مجموعه از مبارک ترین مجموعه ها است
جوان بودن، دانشجو بودن و از پیکره یک مجموعه فعال اسلامى بودن، هر یک به تنهایى فرصتى است که باید مغتنم شمرده شود و ارزشى است که باید گرامى داشته شود.مجامع اسلامى دانشجویى داراى این هر سه خصوصیت ممتاز است. اگر صفا و نشاط و آرمان خواهى و تلاش امیدوارانه که خصوصیات جوانى است، با فرزانگى و اندیشه ورزى و نگاه عالمانه که ویژگى هاى دانش پژوهى است با پرهیزگارى و پاکدامنى و تعبد دینى که لازمه اسلامى بودن است در تشکل هاى دانشجویى فراهم آید، این مجموعه ها از جمله مبارک ترین مجموعه هاى انسانى به شمار خواهد آمد.هر یک از سه خصوصیت یادشده را آفاتى تهدید کند که باید هوشمندانه از آن برحذر بود.(1)
سه وظیفه اساسى تشکل هاى دانشجویى
به نظر من سه وظیفه اساسى بر دوش تشکل ها است:
یکى این که مجموعه دانشجویى را از لحاظ روحى و معنوى تغذیه کنند ...
آن دانشجویى که با خدا انس ندارد، آشنا نیست و هیچ رایحه اى از گلستان معنوى وجود انسان به مشامش نرسیده است، خیلى ناقص است. آن جوانى که با وجود داشتن دل شفاف و روح آماده، اصلاً لذت ذکر خدا را نچشیده، از نماز لذتى نمى برد. از دعا، ذکر، تضرّع، گریه و انس با پروردگار عالم، از پیوند با زیباترین حقایق وجود ـ که وجود مقدّس باریتعالى است ـ هیچ بهره اى نبرده است، این خیلى ناقص، محروم و قاصر است. شما در این جهت هم تعهد دارید که دل ها را روشن و با خدا آشنا کنید. انس باخدا را تعلیم بدهید و لذّت ذکر را بچشانید.اگر کسى لذّت ذکر الهى و انس با خدا را چشید، بدانید که هیچ لذّت دیگرى به دهانش مزه نمى کند. همه این لذت هاى زودگذر دنیا ـ حتى عالى ترین لذّات ـ به نظرش بچه گانه مى آید.
آن کسانى که اهل این چیزها هستند، آن ها صادق اند و به ما این چیزها را گفته اند. هر کسى هم ممکن است بالاخره در مدت عمرش، کم و بیش توفیقى پیدا کند و لذت ذکر الهى را لحظه اى درک بکند. این هدیه بزرگى است که شما باید به جوانان دانشجو بدهید.
این جوان ها ـ دخترها پسرها ـ روح هاى آماده دارند. این ها را با نماز آشنا کنید. نماز یک بار بر دوش انسان نیست. بلکه یک لطف و یک دریچه است. اگر خدا به من و شما اجازه نداده بود که با او حرف بزنیم، ما چه کار مى کردیم؟ اگر انسان اجازه نداشت زبان به دعا و مناجات باز کند، چه مى کرد؟ چطور مى توانست روح تشنه و گرسنه خودش را اشباع کند؟ چه چیزى غیر از انس با خدا مى تواند این روح تشنه انسان را سیراب بکند؟ ...
چه کسى مى خواهد این معنویات را به این جوان ها یاد بدهد و دست آن ها را بگیرد؟ این به عهده شما است. این وظیفه بزرگى است؛ آن را کم نگیرید.
مسئولیت دوم،
مسئولیت سیاسى است. ببینید، من بحثى را مطرح کردم. این بحث هیچ وقت در محیط هاى دینى ما مطرح نشده بود نه در سخنرانى ها، نه در بحث هاى دیگر. من این بحث را مطرح کردم، تا افرادى که در مسائل تاریخ و مسائل سیاسى، اهل مطالعه و فکر هستند، آن را دنبال کنند، آن بحث عوام و خواص است ... خلاصه بحث عوام و خواص ما عبارت است از این که بعضى از خواص خیانت مى کنند و بسیارى از عوام بدون توجه، به دنبال آن ها حرکت مى کنند. این مشکلى است که همیشه ممکن است پیش بیاید.عزیزان من، تعدادى از خواص، دانسته و فهمیده خیانت مى کنند؛ راه را کج مى روند، دنبال هواى نفس، دنبال زندگى شخصى و دنبال پول و مال و ثروت و حاکمیت و قدرت و تعصبات و بقیه خواسته هاى خودشان مى روند و خواص هم هستند! بسیارى از عوام هم از آن ها تبعیت مى کنند. بسته به شانس آن ها اگر این شخص خاص که منحرف شده است، آدمى باشد که جذابیت هایى در وجودش باشد، آن وقت واى به حال مردم و واى به حال عوام!
حال شما در مقابل این مشکل، مى خواهید چه کار بکنید؟ این است که من مى گویم دانشگاه ها باید سیاسى بشود؛ معنایش این است. یعنى شما کارى بکنید که در محیط دانشجویى، عوامى وجود نداشته باشد. قدرت تحلیل در یکایک عناصر دانشجو وجود داشته باشد.
اى بسا آدمى که تا حد وزارت هم بالا مى رود، امّا جزو عوام است؛ یعنى قدرت و موضع گیرى ندارد. یک راه روشن بینانه اتخاذ نمى کند. معناى عوام این است. اگر محیط هاى دانشجویى ما، که فردا بنا است سطح عظیمى از دانش و مناصب حساس و مراکز حساس جامعه ما را اشغال بکنند، انسان هایى داراى قدرت تحلیل و با جهت گیرى درست باشند، آن وقت این مشکل، به مراتب کم خواهد شد. بنابراین باید پیشگیرى کنیم. باید پیشگیرى کرد، این به عهده شما است ... .
مسئله دیگرى هم وجود دارد و آن مسئله سوم است.
رابطه شماها با خودتان. متأسّفانه من مى بینم که بچه هاى مسلمان داخل دانشگاه ها، گاهى این قدر با هم اختلاف و درگیرى پیدا مى کنند که اصلاً مجالى باقى نمى ماند که کار بکنند! متأسفانه بعضى ها در داخل دانشگاه، به نام اسلام، کارشان این شده است که به ارزش هاى موجود جامعه، دست اندازى کنند یا افراد، یا به جهت ها و امثال آن. بابا، به کار خودتان بپردازید.در داخل دانشگاه، مهم ترین مسئله شما، دانشجوها هستند. غفلت و بى توجهى مى کنند. البته اینى که ما مى گوییم به کار دانشجویى بپردازید، معنایش این نیست که دانشجویان به مسائل سیاسى جامعه نپردازند؛ نه؛ باید حتماً به مسائل سیاسى جامعه و جهان بپردازند. اگر شما سرتان را پایین انداختید، از همه چیز محروم خواهید ماند. باید سر بالا باشد، باید دید شما وسیع باشد. ب
اید افق دید، کاملا دور و فراگیر باشد. لیکن نباید از مسائل دانشجویى غافل بشوید. (2)
ارتقاى فکرى دانشجویان در زمینه فرهنگ و سیاست باید در صدر فعالیت تشکل هاى دانشجویى قرار گیرد
دل بى آلایش جوان، هنگامى که با نور ایمان و فروغ اندیشه عالمانه روشن شود گنجینه اى الهى است که فرآورده هاى آن، امروز و فرداى کشور را بهره مند مى سازد.در مرحله کنونى، آنچه مى باید پس از تحصیل علم، در صدر فعالیت هاى دانشجویى قرار گیرد، ارتقاء فکرى دانشجویان در زمینه فرهنگ و سیاست است.امروز، هیچ کس نمى تواند انکار کند که فورى ترین هدف دشمنان جمهورى اسلامى، تسخیر پایگاه هاى فرهنگى کشور است، آنان درصددند بدین وسیله، باورهاى اسلامى و انقلابى را که اصلى ترین عامل ایستادگى ملت ایران در برابر نظام سلطه استکبارى است، از ذهن ها و دل ها بزدایند و باورهاى سلطه پذیرى و فرودستى در برابر غرب را به جاى آن بنشانند، تلاش آشکار از سوى واسطه ها و دست نشاندگان امپراتورى هاى زر و زور، در بسیارى از عرصه هاى فرهنگى براى تردید افکنى در مبانى اسلام و انقلاب، امروز افراد دیرباور را نیز به دغدغه افکنده است، و کسانى که دیروز هشدار در برابر شبیخون فرهنگى را جدى نمى گرفتند، امروز آن را به چشم خود مى بینند. بى شک نخستین آماج این شبیخون، جوانان اند، به ویژه آنان که در جاده دانش و فرزانگى قدم بر مى دارند و آینده فرهنگى و سیاسى کشور در دست آن ها است.
درست است که دشمن به رغم تلاش و هزینه فراوان، نتوانسته است به محصول مورد نظر خود دست یابد، ولى به روشنى مى دانیم که مهم ترین پاسخ کوبنده بدخواهان، معرفت و ایمان روشن بینانه و قدرت تحلیل سیاسى است، و این ها همان است که تشکل هاى دانشجویى شایسته همت گماشتن و پرداختن به آن مى باشند. (3)
پایه هاى فکرى، ایمانى و معرفتى خود و سایر دانشجویان را با ارتباطات معنوى اثرگذار تقویت کنید
در دانشگاه، درس خواندن، فعالیت براى اسلامى نگهداشتن و هرچه اسلامى تر کردن فضاى دانشگاه، حفظ روحیه پُرنشاط دانشجویى و تقویت پایه هاى فکرى و ایمانى و معرفتى، از کارهاى بسیار اساسى است.سعى کنید با دانشجوهاى دیگرى که مثل خود شما هستند چه آن هایى که در تشکل دیگرى هستند، چه آن هایى که در هیچ تشکلى نیستند، اما زمینه هاى خوب دارند ارتباطاتِ خوب برقرار کنید. البته ممکن است تشکلى از لحاظ خیلى چیزها با شما همسو باشد و یا نباشد؛ اما سعى کنید این ارتباطات معنوى اثرگذار را با همه دانشجوها ادامه دهید و اثرگذار باشید. (4)
تشکل دانشجویى باید حرکتش در جهت کیفیت بخشیدن به ارزش هاى دین و انقلاب باشد
شما مى خواهید محیط دانشجویى را کیفیت ببخشید؛ آن هم در جهت دین و حرکت انقلاب. اگر دیدیم یک تشکل دانشجویى وجود دارد، اما حرکت آن در جهت کیفیت بخشیدن به ارزش هاى دین و انقلاب نیست، این تشکل مطلقاً جزو مخاطبین ما نیست و در این مجموعه هم جا نمى گیرد ـ هر چند اسمش انجمن اسلامى باشد، دروغ است؛ انجمن اسلامى نیست.من مى بینم که گاهى اشتباهاتى از این قبیل در گوشه و کنار انجام مى گیرد؛ حمل مى کنم بر این که جوان هستند و غفلت مى کنند. امّا شماها که مى خواهید ملاحظه کنید، ملاحظه این را بکنید که ممکن است غفلت هم نباشد؛ و واقعاً کسانى از پشت، حرکتى را انجام مى دهند؛ که باید شما خیلى هشیارانه بر خورد کنید. این مسئولیتى بر دوش شما است. (5)
اصرار ندارم که همه تشکل هاى دانشجویى یکى شوند
انجمن ها یا جامعه اسلامى یا تشکل هاى دانشجویى دیگر ـ بسیج، دفتر نمایندگى ـ و افرادى که مشغول این کارها هستند، به نظر ما همه خوب هستند. همه هم اسلامى و دانشجو هستند. مانعى ندارد و باشند و با همدیگر کار بکنند. به نظر ما هیچ ایرادى ندارد.تعارض نباید باشد. من بر این اصرار ندارم که همه این اسم ها یک اسم بشوند؛ نه. شدند که شدند، نشدند هم مانعى ندارد. این محظور بزرگى نیست. محیط بزرگى است؛ بالاخره اختلاف سلیقه وجود دارد. اختلاف سلیقه هم ایراد ندارد. باید با هم بسازند. (6)
اتحاد تشکل هاى دانشجویى
بنده اعتقادم این است که اتحاد تشکل هاى دانشجویى چیز خوبى است، منتها نه به این معنا که همه تشکل ها از بین بروند و یک تشکل به وجود بیاید؛ این تجربه درستى نیست. چیزى نخواهد گذاشت که همان تشکل هم دچار مشکلات فراوانِ خیلى از تشکل ها خواهد شد. راه درست این است که این تشکل هاى دانشجویى که هستند، با تفاهم، حق بینى و آن چیزى که خاصیت دانشجو است، خودشان را به یکدیگر نزدیک تر کنند؛ حرف حق را بگذارند وسط و جانبدارى ها و مخالفت ها از استدلال و منطق ناشى شود. (7)هشدار به انجمن هاى اسلامى دانشجویى
برخى از سر بدخواهى سعى دارند انجمن هاى اسلامى دانشجویى را دچار نگاه بدبینانه و مأیوسانه یا رویگردانى از آرمان هاى والاى اسلامى یا گرفتار وسوسه هاى سیاسى و اخلاقى و دنباله رو جریان هاى وابسته به آمریکا و غرب نمایند.این به طور کامل عکس آن چیزى است که فلسفه و قاعده منطقى انجمن هاى اسلامى را تشکیل مى داده است.در این انجمن ها امروز نیز ایمان و انگیزه پاک، نقش آفرین است و باید هرچه نقش آفرین تر و اثرگذارتر باشد. (8)بسیج یعنى چه؟
وقتى مى گوییم «بسیج»، معنایش این است که مجموعه اى مورد نظر است که در عرصه مجاهدت انقلابى حضور پیدا کرده و حضور دارند؛ غایب نیستند، آماده اند. بسیج شدن نیرو، معنایش این است دیگر؛ وقتى مى گوییم نیروها را بسیج کردیم، یعنى چه؟ یعنى به این ها آمادگى لازم براى حضور در میدان کار، میدان مبارزه و مجاهدتى که مورد نظر است، داده ایم.پس در کلمه «بسیج»، معناى حضور و آمادگى، آن هم در حد فداکارى هست. در جنگ هم وقتى مى گفتیم «بسیج»، آن معنایى که به ذهن ما متبادر مى شد، عبارت بود از زبده و عصاره بهترین نیروهاى کشور و جامعه. بسیج، یعنى نیرویى که این وظیفه را بر حسب حد و حدود و خط کشى هاى رایج ادارى و قشرى، بر عهده اش نگذاشته اند؛ اما داوطلبانه وارد میدان شده و دارد ابراز آمادگى مى کند و حضور خودش را اعلام مى کند که این جا حاضرم.
عین همین معنا در بسیج دانشجویى، یا در بسیج هاى قشرى، قهراً وجود دارد. بنابراین کلمه بسیج، حامل یک چنین معناى عالى و فاخر و اهتمام برانگیز است. (9)
آن کسى که آماده است در جهت تحقق آرزوها و آرمان هاى مادى و معنوى مردم کشور تلاش کند، در هر پست و مقامى باشد، بسیجى است
بسیج یعنى آمادگى؛ مجموعه اى از انسان هاى با فکر در هر جامعه اى از جمله در جامعه ما؛ سرشار و لبریز از آرمان ها و آرزوهاى اجتماعى، که آرزوهاى شخصى آن ها خیلى درخور توجه در این مقام نیست.شما هر جوانى را، به خصوص اگر دانشجو، اهل علم یا استاد و دانشگاهى باشد نگاه کنید، مى بینید براى آینده کشور، وضع کنونى و زندگى مادى و معنوى مردمش آرزوها و آرمان هایى دارد. آن کسى که آماده است تا براى این آرمان ها کار کند و در جهت تحقق آن ها تلاش کند، اسمش بسیجى است. خیلى ها آرزوهاى بزرگى دارند، اما فقط به داشتن و اندیشیدن درباره اکتفا مى کنند، لکن انسان هاى والا و با ارزشى هم هستند که به این اکتفا نمى کنند؛ قدم در راه تحقق این آرمان ها مى گذارند؛ اسم این افراد بسیجى است. (10)
ویژگى هاى بسیج دانشجویى
عنوان «بسیج دانشجویى» از دو بخش تشکیل شده است که هر کدام از این دو بخش، نقل ها و داستان ها دارد، و به دنبال خودش تکالیفى بر دوش انسان مى گذارد. یکى کلمه «بسیج» است، یکى کلمه«دانشجو» است.وقتى مى گوییم «بسیج»، معنایش این است که مجموعه اى مورد نظر است که در عرصه مجاهدت انقلابى حضور پیدا کرده و حضور دارند؛ غایب نیستند، آماده اند. بسیج شدن نیرو، معنایش این است دیگر؛ وقتى مى گوییم نیروها را بسیج کردیم، یعنى چه؟ یعنى به این ها آمادگى لازم براى حضور در میدان کار، میدان مبارزه و مجاهدتى که مورد نظر است، داده ایم.
پس در کلمه «بسیج»، معناى حضور و آمادگى، آن هم در حد فداکارى هست. در جنگ هم وقتى مى گفتیم «بسیج»، آن معنایى که به ذهن ما متبادر مى شد، عبارت بود از زبده و عصاره بهترین نیروهاى کشور و جامعه. بسیج، یعنى نیرویى که این وظیفه را بر حسب حد و حدود و خط کشى هاى رایج ادارى و قشرى، بر عهده اش نگذاشته اند؛ اما داوطلبانه وارد میدان شده و دارد ابراز آمادگى مى کند و حضور خودش را اعلام مى کند که این جا حاضرم.
عین همین معنا در بسیج دانشجویى، یا در بسیج هاى قشرى، قهراً وجود دارد. بنابراین کلمه بسیج، حامل یک چنین معناى عالى و فاخر و اهتمام برانگیز است.
کلمه دانشجو هم باز همین طور؛ از لحاظ بارِ معنایى، از جهت دیگرى حامل معناى خیلى جالب توجه و مهمى است. دانشجو یعنى جوان طالب علمى که آینده در دست اوست. این خصوصیات، در کلمه دانشجو هست. دانشجو، یعنى جوان؛ چون دانشجویى، قهراً مربوط به دوران جوانى است. طالب علم بودن و جستجوى از دانش هم در کلمه دانشجو هست.
چون فرض این است که آینده کشور، به سمت اداره علمى کشور پیش مى رود دیگر؛ یعنى به سمت اداره عالمانه و منطبق بر موازین دانش پیش مى رود، و هر کشور و هر جامعه اى که علم و فهم و محاسبه دقیق، در همه شؤون آن دخالت داشته باشد، وضعش بهتر است.
بنابراین دانشجو یعنى کسى که ناظر به آینده، و متعلق به آینده است؛ آینده هم متعلق به اوست. ببینید، این عناوین و مفاهیمى که در کلمه دانشجو گنجانده شده، خیلى مهم است. به همین دلیل، فوراً این جا استفاده کنیم؛ اگر دانشجو از لحاظ جهت گیرى فکرى و سیاسى دچار انحراف باشد، مصیبت بزرگى خواهد بود. درست است؟
اگر هدف دانشجو این باشد که درس بخوانم، براى این که زندگى شخصى خودم را مثلاً آباد کنم، بقیه هرچه شد، بشود؛ خطر خیلى بزرگى است. اگر جهت زندگى دانشجو این باشد که به مسائل جامعه و آنچه که مى گذرد، بى اهمیت، بى اهتمام، بى علاقه و بى مبالات باشد، مصیبت خیلى بزرگ است.
فرض بفرمایید به دانشجو گفته شود که بخشى از نیروهاى کشور، دچار آفات عقیدتى و فکرى اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! همچنان که اگر بگویند بخشى از مردم در فلان جا دچار زلزله شدند و از بین رفتند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!!
بخشى از مردم از لحاظ وضع معیشتى دچار دشوارى و مشکل اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! این حالت بى تفاوتى، مصیبت خیلى بزرگى است.
کسى که بناست فردا امور مملکت در دست او باشد، این قدر نسبت به مسائل جامعه و سرنوشت مردم بى اعتنا باشد، خیلى نگران کننده است. از این نگران کننده تر، این است که بى تفاوت نیست، حساس است منتها حساسیت منفى؛ یعنى درست علاقه مند به این است که بخشى از مردم جامعه فرضاً در یک زلزله نابود بشوند! حالا زلزله، یک مثال واضح، و یک نوع آفت جسمانى و مادى است؛ از این بدتر، آفت معنوى است که کسى به آن توجه نمى کند. مثلاً دلش بخواهد که مردم، غرق در شهوات بشوند، دلش بخواهد که مردم، غرق در بى ایمانى بشوند؛ خودش هم اصلاً اینطور باشد و به این سمت بتازد!
ببینید مسئله دانشجو چه قدر حساس مى شود! اگر ما معناى دانشجو و مفاهیمى که منطوى و مندرج در عنوان دانشجو است، به دقت مورد ملاحظه قرار بدهیم، باید نسبت به سرنوشت قشر دانشجو خیلى حساس بشویم هر که هستیم؛ چه خودمان دانشجو باشیم، چه استاد، چه از مسئولان آموزش عالى کشور، چه از مسئولان کشور و چه آدمى معمولى باشیم که داریم در خیابان راه مى رویم اگر بدانیم دانشجو یعنى چه، باید نسبت به سرنوشت دانشجو خیلى حساس باشیم ...
بنابراین بسیج دانشجویى، یعنى دو عنوان که با هم ترکیب، و شما شده اید. این، ادعاى خیلى بزرگى است! شما با همه نجابت و خوبى اى که دارید و من هم واقعاً دوستتان دارم، اما ادعایتان خیلى بزرگ است، بسیج دانشجویى، یعنى این عنوانى که در کلمه بسیج هست، خیلى مهم است؛ عنوانى هم که در کلمه دانشجو هست، آن هم خیلى مهم است. (11)
دو بسیج عمده در این کشور لازم است
دو بسیج عمده در این کشور لازم است: یک بسیج مردم، به خصوص جوان ها است. باید براى آماده سازى خود و احیاى عزت کشور و ملت و برافراشته نگهداشتن پرچم اسلام بسیج بشوند؛ چون همه مشکلات این کشور در سایه اسلام و عمل به قوانین اسلام حل خواهد شد. جوان ها خودسازى کنند ـ هم خودسازى علمى، هم خودسازى اخلاقى و معنوى و دینى، هم خودسازى جسمى ـ و روحیه و امید خود را براى دفاع از این کشور حفظ کنند، که این سرمایه بسیار بزرگى است؛ نقطه مقابلِ آن چیزى است که دشمن مایل است در ایران اتفاق بیفتد ... .مسئولان هم باید بسیج دوم را بکنند؛ بسیج در راه خدمت. مسئولان اجرایى کشور باید توانایى خود را در گشودن گره هاى کار مردم نشان بدهند ... .
امکانات به اندازه کافى در اختیار مسئولان کشور هست براى این که بتوانند کارها را انجام بدهند؛ شرطش این است که کار را وجهه همت اصلى قرار بدهند. سرگرمى هاى سیاسى، طرح مسائل غیرلازم و خیالى، بزرگ کردن مسائل کوچک و در سایه بزرگ کردن آن ها، پوشاندن مسائل اصلى کشور، مضر است.
مسائل اصلى کشور، مسئله اقتصاد و مسئله علم و ارتقاى پایه علمى دانشگاه ها و همان جنبش نرم افزارى است که ما بارها در دانشگاه ها و در دیدار با دانشجویان و اساتید در میان گذاشته ایم؛ همچنین مسئله حفظ روحیه و فرهنگ دینى جوان ها است. این هاست که مى تواند یک ملت و به خصوص ملت ما را سر پا و مستحکم نگه بدارد و توطئه هاى دشمن را خنثى کند. (12)
بسیجى در دانشگاه یک نگاه به دانشگاه دارد یک نگاه به دنیا
بسیجى در دانشگاه یک نگاه به دانشگاه دارد، یک نگاه به دنیا. نگاه به دانشگاه یعنى نگاه براى علم و تحقیق و کار و درس و روابط دانشگاهى و رعایت اخلاق و جهت گیرى سیاسى و ...، نگاه به دنیا براى این است که ببیند این مجموعه (دانشگاه) که این همه حرف و گفت، علم، سیاست و فعالیت در آن هست، در کجاى دنیا قرار دارد؛ نقش آن چه مى تواند باشد و برایش چه جایگاهى در نظر گرفته اند. تا نداند در کجاى تاریخ، دنیا و سیاست قرار گرفته است، نمى تواند نقش درونِ دانشگاهى خود را هم درست بفهمد ...اگر بسیج بخواهد زنده، آگاه و فعال باشد و بجا و مطابق نیاز عمل کند، باید یک نگاه به داخل دانشگاه محیط کارى خود کند، یک نگاه به دنیا؛ ببیند در دنیا چه خبر است و ما کجاییم، براى ما چه فکرى مى کنند، در مقابل و طرف ما و جانبدار ما چه کسانى هستند؛ این ها را باید دانست؛ این ها آگاهى هاى لازم است. (13)
دشمن از وجود بسیج عصبانى است، قدر بسیج را بدانید
دشمن از وجود بسیج عصبانى است؛ از تشکل بسیجى به شدت خشمگین است، چون کارآیى آن را مى داند. بسیج یعنى آمادگى براى اقدام؛ اقدام وسیع در برنامه ریزى کارهاى بزرگى که براى پیشرفت کشور و بقاء انقلاب و نظام لازم است؛ چیز کوچکى نیست، جمع جوانِ مؤمنِ فرزانه اهل درس و اهل فکر که آماده اقدام و کار هم است؛ همین، آمادگى و احساسِ آمادگى است که دشمن را دستپاچه مى کند.در هر میدانى این آمادگى به درد مى خورد؛ وقتى میدان علم است یک طور؛ وقتى میدان کار و سازندگى است، یک طور؛ وقتى میدان سیاست و دفاع است، یک طور دیگر. همین آمادگى است که روحیه شهادت طلبى و نترسیدن از مرگ را در انسان ها به وجود مى آورد و همه معادله هاى جهانى را عوض مى کند، زیرا همه معادله هاى جهانى بر این اساس است که انسان ها از مرگ بترسند؛ تهدید به مرگ در مقابل کسى کارآمد است که او از مرگ بترسد. اگر مجموعه اى از انسان هاى شجاع هستند که از مرگ نمى ترسند و آماده براى شهادت در راه اهداف و آرمان ها هستند، همه این معادله ها و محاسبه هاى جهانى را به هم مى زند، لذا این ها به شدت خشمگین هستند.
قدر بسیج را بدانید؛ قدر دانشگاه را بدانید؛ محیط دانشگاه را محیط بسیج علمى و سیاسى و فکرى و اخلاقى قرار بدهید. دانشجوهاى غیر بسیجىِ مؤمن بسیارى هستند که اصرار بر این که حتما باید نام بسیجى روى آن ها باشد، نباید کرد.
مؤمنین بسیارى هستند، حالا داخل این مجموعه هم نیستند؛ مانعى ندارد، اما همان ها هم از نظر تعریفى که براى بسیج قائل ایم، بسیجى اند؛ اگر این آمادگى در آن ها هست، بسیجى اند؛ بسیارى هم هستند که بى تفاوت اند. این ها اگر در عمل از جوان و استاد و دانشجوى بسیجى، حسن عمل و رفتار، متانت در کیفیت و استحکام کارى را مشاهده کنند، به طور طبیعى در مقابل احساس خضوع مى کنند؛ احساس قبول مى کنند. (14)
نگذارید بسیج را به میدان درگیرى و کشمکش بکشانند
بعضى مایل اند مجموعه بسیج را به درگیرى و کشمکش بکشانند. اصل درگیرى و کشمکش بر خلاف مصلحت دانشگاه و جامعه است. گفتم که یکى از سیاست هاى دشمن این است که جامعه را جامعه پر تنش و داراى آشوب جلوه دهد و واقعیت ها را این طور کند.در جامعه اى که داراى آشوب است، هیچ کار مثبتى نمى شود انجام داد؛ آن ها این را مى خواهند و برایشان فرق هم نمى کند که طرف آشوب چه کسى باشد. نباید بگذارید بسیج را به این میدان بکشانند.
بسیج منطقى و سیاسى است، اما سیاست را با منطق، حکمت و فکر همراه مى کند و حرف خود را عاقلانه مى زند؛ مثل یک متفکر و صاحب نظر، نه مثل آدمى که چون حرفى ندارد، مشتش را گره مى کند. (15)
جمع بندی و نتیجه گیری
در دانشگاه، درس خواندن، فعالیت براى اسلامى نگهداشتن و هرچه اسلامى تر کردن فضاى دانشگاه، حفظ روحیه پُرنشاط دانشجویى و تقویت پایه هاى فکرى و ایمانى و معرفتى، از کارهاى بسیار اساسى است که تشکل های دانشجویی نقشی بیبدیل در تحقق آن دارند.
در این مطلب، گزیده ای از رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب درباره جایگاه و رسالت تشکل های دانشجویی که در طول سال هاى 83ـ68 در جمع دانشجویان، استادان دانشگاه ها، مسئولین شوراى عالى انقلاب فرهنگى بیان نمودند ارایه شد تا چراغ راه دانشجویان و اساتید متعهد و انقلابی باشد و با عمل به رهنمودهای حکیمانه مقام معظم رهبری، شاهد تحقق دانشگاه تراز انقلاب اسلامی باشیم.
پینوشتها:
1. پیام رهبر معظم انقلاب به اردوى تحکیم وحدت، 3/6/1380.2. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با تشکل هاى دانشجویى، 15/9/1375.
3. بیانات رهبر مقام معظم رهبرى به هفتمین نشست سالانه جامعه اسلامى دانشجویان، 10/6/1380.
4. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضاى جامعه اسلامى دانشجویان، 16/6/1381.
5. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با تشکل هاى دانشجویى، 15/9/1375.
6. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با تشکل هاى دانشجویى، 15/9/1375.
7. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان نمونه و ممتاز دانشگاه ها، 7/9/1381.
8. پیام رهبر معظم انقلاب به اردوى تحکیم وحدت، 3/6/1380.
9. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضاى بسیج دانشجویى دانشگاه تهران، 11/11/1376.
10. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجى، 18/3/1382.
11. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضاى بسیج دانشجویى دانشگاه تهران، 11/11/1376.
12. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت گرامیداشت سالروز 13 آبان، 13/8/1381.
13. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجى، 18/3/1382.
14. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجى، 18/3/1382.
15. بیانات رهبر معظم انقلاب دردیدار اساتید و دانشجویان بسیجى، 18/3/1382.
منبع:
نکته هاى ناب (جلد اوّل)، تدوین: حسن قدوسى زاده، ناشر: دفتر نشر معارف، چاپ دوازدهم، پاییز 1390.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}